Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری مهر، آئین رونمایی کتاب «خانه‌دار مبارز»؛ خاطرات سیده‌اقدس حسینیان، از بانوان مبارز انقلاب با حضور نادره شاملو، استاد دانشگاه، عفت ناظمی، امدادگر جنگ، زهرا احسن مقدم، محقق، مرضیه ذاکری نویسنده کتاب و جمعی از علاقمندان در حسینیه هنر مشهد مقدس برگزار شد.

نادره شاملو، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی و فعال اجتماعی حوزه زنان در ابتدای این برنامه در سخنانی گفت: یکی از عمده‌ترین موتورهای حرکت جامعه اسلامی زنان بودند البته این بحث مربوط به دوره‌های اخیر نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتی در نهضت‌های گذشته هم بررسی کنید، شما رنگ و بو و در واقع عملکرد زنان را به صورت خیلی برجسته می‌توانید ببینید.
وی افزود: آن چیزی که درواقع باعث شده که زنان در این مبارزات بتوانند نقش برجسته‌ای داشته باشند؛ اثرگذاری‌ای است که کلاً برای زن وجود دارد. زن‌های ما الان نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند و نیم دیگر هم تحت تأثیر آن‌ها قرار دارند چه از جهت تربیتی که فرزندان باشند و چه از جهت تأثیری که در نظام خانواده بر مرد خانواده دارند.

پیشگامی زنان در مبارزات تاریخ معاصر کشور

شاملو افزود: در نتیجه اگر زنان یک جامعه حرکتی را درواقع رقم بزنند، آن جامعه در آن مسیر به سیر درست و اصولی خودش حرکت خواهد کرد. اگر ما به پیشینه نهضت‌هایی که در ایران صورت گرفته است نگاه کنیم، می‌بینیم که چگونه در این حرکت‌ها مثلاً در نهضت تنباکو، نقشی که زنان ایفا کردند، یک نقش کاملاً کلیدی است. شما می‌بینید که حتی در دربار ناصرالدین شاه هم این زنان هستند که بخاطر فتوای میرزای شیرازی، جلوی این استعمار اقتصادی می‌ایستند. حتی زمانی که می‌خواستند آیت‌الله بهبهانی را تبعید کنند، می‌ببینید زن‌ها هستند حرکت اولیه را انجام می‌دهند و در حیاط خانه آیت‌الله بهبهانی تحصن می‌کنند. به تناسب می‌بینیم که این حضور زنان تا سال‌های قبل از انقلاب و مبارزه با طاغوت ادامه پیدا می‌کند و خیلی از اوقات می‌بینیم که بستر اولیه و مقدمات حرکت‌ها را زنان تشکیل می‌دهند.

این استاد دانشگاه در توضیح چرایی پیشقدم بودن زنان در حوادث تاریخ معاصر گفت: اگر به الگوهایی که در اسلام داریم، نگاه کنید آن وقت درک خواهید کرد که چرا این اتفاقات رقم خورده است، شما می‌بینید بعد از رحلت رسول اکرم (ص) و در ماجرای ظلمی که در جانشینی ایشان اتفاق می‌افتد، می‌بینیم اولین شهیدی که تقدیم اسلام می‌شود حضرت زهرا سلام‌الله علیها است.

وی افزود: ما همه شنیده‌ایم که حضرت زینب (س) ادامه دهنده راه امام حسین (ع) بودند ولی نیامدیم دقیقاً باز کنیم و ببینیم که حضرت زینب (س) چه کرده است. مردم شام کسانی هستند که اسلام را از معاویه آموختند، یعنی هیچ یک از اصحاب رسول خدا امکان سکونت در شام را نداشته است، معاویه اجازه نمی‌داده است. شنیده و خوانده‌اید که یک بار، معاویه، یک بار نماز جمعه را دوشنبه خواند، ممکن است این موضوع، برای شما خیلی مسخره به نظر برسد بیاید ولی در برابر این اتفاق، مردم چیزی نگفتند، حالا یا برایشان مهم نبوده یا ترسیدند چیزی بگویند، اما این مسئله، درواقع سیستم نظارتی معاویه است، می‌خواهد ببیند که اینها اسلام را از زبان کس دیگری یاد گرفته‌اند یا خیر؟

شاملو گفت: نقل از معصوم هست که وقتی می‌پرسند سخت‌ترین زمان برای شما کی بوده است؟ می‌گویند «وای از شام، وای از شام». یک سال حضور زینب کبری (س) در شام، مردمی می‌سازد که الان در صف مبارزه هستند. ایشان وقتی برمی‌گردند به مدینه، جمعی از زنان را با خودشان همراه می‌کنند، زنانی مثل ام‌حبیبه و امثالهم که به صورت مبلغه همراه حضرت بودند. وقتی به شام برمی‌گردند، در طول یک سالی که در قید حیات بودند چنان حرکتی را انجام می‌دهند که امروز در شام ما شیعیان شش امامی را داریم و در صف مبارزه علیه صهیونیست قرار دارند.

وی با بیان اینکه خانم حسینیان و امثال ایشان، الگوهای زنده زنان مسلمان هستند، افزود: این حرکت‌ها و نقش‌هایی که زنان از نهضت تنباکو گرفته تا نهضت مشروطه و بعد انقلاب اسلامی ایفا کردند، برگرفته از حرکت‌هایی است که از صدر اسلام شروع شده است، واقعیت جایگاه زن مسلمان اینهاست. حرکت رو به رشد زمانی اتفاق می‌افتد که بر روی الگوی درستی واقع شده و در جهت و سمت درست باشد. آن چیزی که زنگ خطر را برای استکبار جهانی به صدا درآورده و تصمیم جدی گرفته است که زن مسلمان را از هویت اصلی‌اش جدا کند تا بتواند حرکت انقلاب را از ریشه تغییر جهت بدهد. وظیفه فعلی ما این است که با روشنگری و تبیین جایگاه واقعی زن در جامعه بتوانیم این هدف را خنثی کنیم.

جوانان باید بدانند زنان ما چه‌کار کرده‌اند

در بخش دیگری از این برنامه، عفت ناظمی، از زنان مبارز انقلاب اسلامی در مشهد و امدادگر دفاع مقدس نیز در سخنانی بیان کرد: اگر ما عنوان زن مبارز و مسلمان را می‌بریم، خانم اقدس حسینیان نمونه‌ی بارز آن هستند. افراد بسیار اندکی مانند ایشان داریم که از سن ۱۳ سالگی وارد مبارزات انقلاب شده‌اند. شما می‌دانید که نوجوان، چه تمایلات و خواسته‌هایی دارد؛ اصلاً مگر می‌شود نوجوان به سمت مبارزه بیاید؟ مگر می‌شود این نوجوان بینش را پیدا کند که موقعیت زمانی خودش را بشناسد و از همان نوجوانی تا اکنون، این‌چنین بتواند انقلاب و اسلام را حمایت کند.

وی گفت: یک نقطه‌ی عطف مبارزاتی ایشان این بود که ایشان با شناخت جلو رفتند؛ یعنی اگر در خانه‌های تیمی مبارزه می‌کردند، انحرافات فرقه‌ی جنایتکار منافقین را که در حال حاضر هم دارد دنیا را به لجن می‌کشد، افشا می‌کردند، یعنی این‌ها فقط علیه شاه مبارزه نمی‌کردند، بلکه نفوذ و انحراف را شناسایی می‌کردند و به مردم معرفی می‌کردند که نتوانند بیشتر جنایت کنند.

ناظمیان ادامه داد: با خواندن کتاب خاطرات خانم حسینیان، ساعت‌ها گریه کردم؛ گریه‌ی من بخاطر این بود که من هم پابه‌پای ایشان در این اتفاقات بودم. مثلاً درباره زلزله طبس که در کتاب آمده، من هم چهل روز آنجا بودم. آنجا وضعیت بسیار ناجوری داشت. فرح و شاه با هلیکوپتر آمدند، مردم هجوم آوردند و هلیکوپتر نتوانست فرود بیاید و برگشت. مردم به سمت فرح تف می‌انداختند. می‌گفتند تو همان هستی که پارسال به اینجا آمدی، به تو گفتیم خانه‌های ما ریزش می‌کند و تو گفتی نه! این‌ها آثار باستانی است باید همگی باشند و محفوظ بماند و این آثار باستانی بر سر ما آوار شد و ما همگی از بین رفتیم. آنجا مکانی بود که خانم حسینیان هم حضور داشتند. کسی از کفن کردن مردم طبس چیزی را به زبان نیاورد. خیلی مهم است که یک دختر در آن سن که همگی از مردگان و قیافه‌ی بیمار وحشت دارند به غسالخانه برود و جان‌باختگان را غسل دهد؛ این خیلی مهم است که آیا الان نوجوان‌های ما این شهامت را دارند؟ من تنها گوشه‌ای از اقدامات ایشان را بازگو کردم.

ناظمیان افزود: خانم حسینیان در عین اینکه کیان خانواده را حفظ می‌کردند، دنبال سازندگی هم بودند؛ انقلاب که پیروز شد، ننشستند و بگویند دیگر اسارتمان تمام شد؛ به روستاهایی که کارکردن در آنجا سخت بود، رفتند. منافقین در روستاها لانه کرده بودند ولی ایشان با شناختی که داشتند، اقداماتشان را خنثی می‌کردند.

این امدادگر دفاع مقدس گفت: وقتی جنگ شروع شد، همسر گرامی ایشان هربار که جبهه می‌رفتند و برمی‌گشتند، تکه‌پاره بودند و هربار که نبودند یکی از فرزندانشان به دنیا می‌آمدند. خیلی سخت است که همسر زن نباشد و او چهار فرزند به دنیا آورد. ما واقعاً در جهان دنبال چه می‌گردیم؟ دنبال فمینیست‌ها می‌گردیم؟ دنبال کدام زن می‌گردیم؟ چنین زنی چگونه می‌تواند پیدا شود که لحظه‌به‌لحظه‌ی زندگی‌اش را فدای اسلام و انقلاب کند؟ تمام این مسائل ریشه در تدین ایشان دارد. این‌گونه است که انسان به این مرحله از احترام می‌رسد که رهبر جامعه می‌شود؛ به نظر بنده، ایشان رهبر جامعه‌ی زنان است و من از خانم ذاکری، نویسنده‌ی کتاب بخاطر قلم زیبا و شیوایش تشکر می‌کنم. ان‌شاءالله این روند ادامه پیدا کند و این کتاب‌ها به دست جوانان برسد و ببینند که زنان ما چه‌کار کرده‌اند؛ بفهمند که زن اینها هستند یا آن زنی که ویترین استعمار و استکبار را ترویج می‌نماید.

روایتی از مبارزات زنانه در انقلاب اسلامی

مرضیه ذاکری، نویسنده کتاب «خانه‌دار مبارز» هم در سخنانی در این نشست گفت: آشنایی ما با خانم حسینیان برمی‌گردد به ماجرای ثبت تاریخ شفاهی قیام ۱۷ دی زنان مشهدی در سال ۱۳۵۶ که حاصل آن کتاب «روز آزادی زن» شد. در خلال این پروژه افتخار آشنایی با خانم حسینیان را داشتیم و از آن به بعد، تقریباً بیشتر از یک سال برای مصاحبه‌ها به ایشان زحمت دادیم؛ خانم زهرا احسن مقدم، مصاحبه‌های اولیه را گرفتند و بعد از آن که قرار شد کتاب نوشته شود، مصاحبه‌های تکمیلی را خودم گرفتم.

وی افزود: این کتاب، روایتی از مبارزات زنانه و نقش زنان در جریان مبارزات انقلاب اسلامی است؛ ما به این روایت‌ها نیاز داریم. در دورانی که به تعبیر رهبر بزرگوارمان، جنگ روایت‌ها در جریان است و اگر ما روایت نکنیم، برای ما روایت خواهند کرد. خوب است که به تاریخ بازگردیم و پای صحبت زنانی مانند خانم حسینیان بنشینیم که اهل مبارزه بودند و از آن‌ها بپرسیم که تعریفشان از مبارزه چیست؟ برای چه مبارزه می‌کردند؟ چه اهداف و آرمانی را پیش رو داشتند؟ چه فراز و نشیب‌هایی طی کرده‌اند و چگونه در این موضوع و عرصه وارد عمل شدند.

ذاکری در ادامه همین موضوع گفت: این روزها بیش از هر زمانی، صحبت از زن، حقوق زن و آزادی زن مطرح هست و عده‌ای به‌زعم خویش در حال مبارزه هستند و به‌غلط این میدان مبارزه، در مسئله‌ی حجاب تعریف شده است. شاید زمان آن باشد که ما پای صحبت زنانی مانند خانم حسینیان بنشینیم و امثال ایشان که در دوره‌ای زندگی می‌کردند که حکومت، قید حجاب را از آن‌ها برداشته بود و زنان به‌ظاهر آزاد بودند ولی بازهم وارد فضاهایی شدند که درواقع مبارزه تعریف می‌شده است؛ پس هدف چه بوده است؟ یعنی چه انگیزه‌ای، چه هدف و مسئله‌ای باعث می‌شده است که امثال خانم حسینیان، زندگی راحت، آسوده و بی‌دغدغه‌ی خود را رها کنند و در این مسیر پرخوف و خطر و پرچالشی که در جوّ خفقان آن زمان هم که ممکن بود برای آن‌ها تبعات زیادی داشته باشد، قدم بگذارند.

این نویسنده افزود: دانستن این‌ها و انتقالش به نسلی که چیزی از تاریخ نمی‌داند، انقلاب را نمی‌شناسد و از این سیر مبارزاتی که آن را «مبارزات زنانه» می‌نامیم، چیزی نشنیده است، بسیار ارزشمند است و باید تشکر کرد از کسانی مانند خانم حسینیان که مجاهدت و مبارزه‌ای را که از سال‌ها قبل از انقلاب شروع کردند، با روایت و گفتن خاطراتشان، آن را ادامه دادند و کامل کردند.

ذاکری در پایان سخنانش گفت: از مجموعه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب هم تشکر می‌کنم که این زمینه را فراهم کرده است که این سخنان گفته شود و به امر مهم روایت درست از تاریخ و تاریخ زنانه، جامه عمل پوشانده شود و بتوانیم این تاریخ را در اختیار مخاطب، مردم و جامعه‌ی خودمان قرار دهیم.

زهرا احسن‌مقدم، محقق این کتاب هم در سخنانی کوتاه درباره روند آشنایی و پژوهش کار افزود: سه چهار سال پیش بود مزاحم خانم حسینیان شدیم. حدود سیزده چهارده جلسه با ایشان مصاحبه گرفتیم. من در کنار اینکه مصاحبه می‌گرفتم خیلی لذت می‌بردم از نوع بیانی که داشتند؛ چیزی که برای من جالب بود، بعد از گذشت چندین سال از اتفاقاتی که افتاده بود همه‌چیز را با جزئیات یادشان بود و تعریف می‌کردند، برای کسانی که تاریخ شفاهی کارکرده‌اند یا علاقه دارند، بیان جزئیات خیلی مهم است.

وی گفت: خیلی به وجود افرادی مانند ایشان نیاز داریم تا گذشته، برای مردم ما بازگو شود، برای کسانی که الان هستند و خبر ندارند، خیلی خوب است که این اتفاقات گفته و منعکس شود تا بدانند چه حوادثی افتاده است؛ خوشحالم که بالاخره بعد از چندین سال، کتاب به چاپ رسید، توصیه می‌کنم هرکسی چه جوان و چه نوجوان حتماً کتاب را بخواند.

کد خبر 5616104 فاطمه میرزا جعفری

منبع: مهر

کلیدواژه: دفاع مقدس انقلاب اسلامی ایران زنان دفاع مقدس جنگ تحمیلی رونمایی کتاب کتاب و کتابخوانی انتشارات راه یار کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب محمد مهدی اسماعیلی محمدمهدی اسماعیلی انقلاب اسلامی ایران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تازه های نشر نقد کتاب دفاع مقدس فرهنگ و ارشاد اسلامی فرهنگسرای اندیشه ترجمه اسلام هراسی انقلاب اسلامی خانم حسینیان حرکت ها ی زنان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۵۴۸۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خانه موزه‌ای در تهران که نماد عقل و عشق است

عصا، عبا، سجاده و کتابخانه کنار هم هستند سجاده بعد از 45 سال همچنان باز است و منتظر است روزی استاد برگردد تا عاشقانه‌ترین نمازها را تجربه کند. کتابخانه استاد همچنان پر از کتاب است. چه ترکیب قشنگی از عقل و عشق، کتاب و تفکر، تهجد و عشق.

به گزارش ایسنا، در حیاط خانه مرسدس بنز  ۲۳۰S  سبز رنگ مدل ۱۹۶۶ شهید مطهری در سایه کاج بلند خیابان  شهید کلاهدوز پشت دیوار آجری به خواب عمیق فرو رفته است. این ماشین از ادریبهشت 1358 دیگر روشن نشده است. شاید باور نکنید ماشین‌ها و همه اشیا می‌توانند مانند همه انسان‌ها داستانی داشته باشند که شاید قلمی بخواهد روایتشان کند. یک ماشین می‌توانند در دل حوادث تاریخی نقش آفرینی کند و همان مدل ماشین می‌تواند آروزهای یک خانواده را به دره ببرد. ماشین بنزی که در حیاط خیابان شریعتی، خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش کوچه صدرا به خواب طولانی رفته است ماشین بنزی است که در زمره نخستین تولیدات S  کلاس مرسدس ‌است. آن شهید این خودرو را هفت سال قبل از شهادتش در تاریخ ۲/۳/۱۳۵۱ از شخصی به نام آقای ابراهیم زین العابدینی ساکن یوسف آباد تهران خریداری کرده است. 

البته از این ماشین روایت جالب و درس آموزی هم وجود دارد که نشان دهنده سبک زندگی استاد است. نخستین روایت برمی‌گردد به آستانه پیروزی انقلاب در سال 1357 که شهید مطهری برای سخنرانی قصد داشت به دانشگاه تهران برود این ماشین، همان ماشینی است در خاطرات شهید مطهری آمده است و به نوعی نشان دهنده سبک زندگی استاد است. آن‌روزها برعکس امروز، دانشجویان به  ساده زیستی افراطی تمایل داشتند و حسایست آنان نسبت به روحانیون بیشتر از دیگران بود.

علامه مطهری به همراه علی مطهری و عی لاریجانی با ماشین بنز استاد، ایشان را به دانشگاه صنعتی شریف بردند. این در حالی بود برخی اعتراض‌ها نسبت به اینکه چرا استاد مطهری ماشین بنز دارد شنیده می‌شد. دم در دانشگاه که رسیدند، یکی از افراد همراه، به ایشان پیشنهاد کرده بودند که از ماشین پیاده شوند و بقیه راه را پیاده بروند. تا یک موقع ماشین ایشان را نبینند که جوّی علیه ایشان درست شود. علامه با این پیشنهاد مخالفت کردند بلکه خواستند با ماشین تا جلوی در سالن بروند. تا تظاهر به ریا نشود و همانگونه  هست جلوه کند.

همانطور که روایت ماشین از ذهنم گذشت ماشین را رها می‌کنم تا خواب دیرین 45 ساله‌اش آشفته نشود. از سنگ‌فرش حیاط وارد خانه‌ای می‌شوم که در سکوت بهاری آفتاب نیمروزی خاطراتش را مرور می‌کند.

این خانه روزگاری محل رفت و آمد چهره‌های نام آشنایی بودند که در اوراق تاریخ نام بلندی دارند. بزرگانی مانند رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، دکتر علی شریعتی و بسیاری از روحانیون و شخصیت‌های دیگر.

خانه در دو طبقه بنا شده است که در طبقه اول دست‌نوشته‌ها و وسایل شخصی شهید مطهری و در طبقه دوم کتاب‌های آن شهید به نمایش درآمده است.  طبقه پایین شامل یک حال و پذیرایی بزرگ است که پس از بازسازی حالت نگارخانه گرفته است. نشان از خانه روحانی ندارد. اما برای اینکه زندگی استاد با تصاویر و وسایل به تصویر کشیده شود چاره‌ای به بازسازی نبود. عکس‌هایی که از استاد در خانه و موزه نصب شده است بیش از دیگر عکس‌های استاد، عکس علامه طباطبایی و حضرت امام چشم‌نوازی می‌کند.

به گفته علی مطهری بسیاری از کتاب شهید مطهری در طبقه دوم نوشته شده است. کتاب‌های «نظام حقوق زن در اسلام»، «مساله حجاب»، «علل گرایش به مادی‌گری» و «امدادهای غیبی در زندگی بشر» جزو این آثار است. طبقه دوم شامل راهرویی است که به دو اتاق منحصر می‌شود اتاق مطالعه پنجره بزرگ رو به خیابان و پشت به خیابان دارد. نور به راحتی به خانه روشنی می‌بخشد. در گوشه اتاق تخت با روکش قدیمی می‌توان دید که بازدیدکنندگان را یاد خانه هر پدربزرگ و مادربزرگ می‌اندازد. عصا، عبا، سجاده و کتابخانه کنار هم هستند سجاده بعد از 45 سال همچنان باز است و منتظر است روزی استاد برگردد تا عاشقانه‌ترین نمازها را تجربه کند. کتابخانه استاد همچنان پر از کتاب است. از تفسیر کبیر قرآن گرفته تا مجموعه رسایل فلسفی ملاصدرا. چه ترکیب قشنگی از عقل و عشق، کتاب و تفکر، تهجد و عشق. خدایا به ینگونه معرفت‌ها برکت عطا کن. استاد جمع عقل و عشق بود. این عشق زمین و الهی نداشت و به صورت توامان بود. یادی از گفت‌گوی که همسر استاد با یکی از خبرنگاران کرده است می افتم که در این گفت‌وگو گفته است. به من همیشه احترام می گذاشتند.یادم می آید یکبار به اصفهان رفته بودم وقتی برگشتم نیمه‌های شب بود. ایشان بیدار مانده بود تا از من استقبال کند. میوه و چای آماده کرده بود و ناراحت بود که چرا بچه‌ها بیدار نمانده اند تا از مادرشان استقبال کنند. بسیار مهربان بودند و احترام می گذاشتند. در مدت 26 سالی که با ایشان زندگی کردم همیشه با یک حالت تواضع و آرامش با من رفتار می کردند. یادم نمی‌آید که از ایشان هیچ گاه رنجی دیده باشم. بسیار با گذشت و مهربان بودند و به راحتی من و بچه‌ها اهمیت می دادند..

با خود می‌پرسم مگر مرد خدا می‌تواند چیزی غیر از این باشد نگفته‌اند مردان خدا شیران روز و پارسیان شب‌اند. یکی از دوستان شهید مطهری درباره ایشان می‌گوید: از ویژگی‌های آن مرحوم، تقید و علاقه فراوان ایشان بود به ذکر و دعا و بیداری شب. به یاد دارم که در همان اوایل آشنایی ما با یکدیگر، او به نماز شب مقید بود و مرا نیز بدان امر می کرد و من به بهانه اینکه آب حوض مدرسه شور و کثیف و برای چشمانم مضرّ است از آن شانه خالی می‌کردم، تا اینکه شبی در خواب دیدم که در خواب هستم و مردی مرا بیدار کرد و گفت: من «عثمان بن حنیف» نماینده حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام می باشم، آن حضرت به تو دستور داده اند به پاخیز و نماز شب به پادار و این نامه را نیز آن حضرت برای تو فرستاده اند.

در آن نامه با آن حجم کوچکی که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود: «هذه برائة لک من النّار»؛ این برای تو وسیله رهایی از آتش دوزخ است. من در عالم خواب با توجه به فاصله زمانی دوران حضرت علی علیه السلام با زمان ما، متحیر نشسته بودم که در همان حالت تحیر، مرحوم آیت اللّه مطهری مرا از خواب بیدار کرد و در حالی که ظرف آبی در دست داشت گفت: این آب را از رودخانه تهیه کرده ام، برخیز و نماز شب بخوان و بهانه مجوی.

ایوان دلگشا خانه دلبری می‌کند و مشرف به حیاط و درخت کاج است که پرندگان گوناگون را میزبانی می‌کند و شاید پس از اندیشه‌ای طولانی و فلسفی ویا غم روزگار خوردن در ایوان مشرف به درخت کاج گیر و سنگفرش و هوای تازه نعمتی باشد.

اما این مرد عشق و عقل در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ و پس از خروج از خانۀ دکتر یدالله سحابی، توسط محمد علی بصیری عضو گروه فرقان از فاصله حدود دو متری با سلاح رولور به شهادت رسید. تا مصداق این آیه سوره آل عمران شود که خداوند درباره شهدا می‌فرماید؟ وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ َتَا بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون ای پیامبر! هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • خانه موزه‌ای در تهران که نماد عقل و عشق است
  • سپاه، صلح طلب اما جنگ بلد، مقتدر ولی مظلوم
  • کارنامه و کتابشناسی شهیدمطهری؛ از مشهد و قم تا مبارزه با مارکسیسم
  • داستان شگفت‌انگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
  • روایتی از شهادت مرتضی مطهری، معلمی برای انقلاب اسلامی ایران
  • زنان در چه سنی دیگر توانایی باروری نخواهند داشت؟
  • مطالبات کارگران مازندران پیگیری می شود
  • خواننده خانم قبل از انقلاب، سریال پایتخت را توقیف کرد!
  • در چه سنی میزان باروری زنان به انتها می‌رسد؟
  • روایت عجیب از تلاش‌ها برای تعطیلی خانه امن زنان | درها را قفل کردیم، دخترها در آشپزخانه جمع شده و گریه می‌کردند!